[p1] ...It all started there
ویو هلن
امروز اوولین روزه مدرسه تو دبیرستان بود البته برای من
من یک هفته دیر تر به مدرسه رفتم چون احوال خوبی نداشتم
یه لباس انتخواب کردم و کیفمو برداشتم تا برم مدرسه{ تو مدارس امریکایی فرم ندارن}{ اسلاید دو}
برادرم هفته اول رو گذرونده بود اون سال اخر بود و به قول خودش محبوب ترینه و امید وارم برای منم همینطور باشه
با ادرین سوار ماشین شدمو به سمت مدرسه رفتیم{ همین الان خدمتتون عرض کنم تا معرفی رو نخونین هیچی نمیفهمید}
بالاخره رسیدیم دستام از شدت استرس میلرزید که با دستای گرم ادرین پوشیده شد
ادرین: هر اتفاقی که بیوفته من باهاتم خواهر کوچولو
هلن: ممنون ولی میدونی اگه مسخره بشم اخه...
ادرین: هیشششش! چرا انرژی منفی میدی
هلن: کل احساساتم باهم قاتی شدن
ادرین: رفتی تو کلاس اگه کسی چیزی بهت گت بهش چیزی نگو و از کنارش رد شو ولی بعد تو حیاط بهم نشونش بده
هلن : باشه
ادرین: موفق باشی
هلن: توهم همین طور
وارد کلاس شدم و طبق چیزی که ادرین گفت به حرف های هیچ کس گوش ندادم رفتم که روی یه میز بشینم که یه پسر از اون طرف داد زد
؟: اونجا جای منه
مسیرم رو عوض کردم و یه صندلی دیگه انتخواب کردم که گفت
؟: اونجا هم برای منه
کلا دوتا میز بیشتر خالی نبود و نمیشد چیزی نگفت همون طور که سرم پایین بود گفتم
هلن: یکی رو انتخواب کن منم باید یه جا بشینم
؟: دیر اومدی جا هم میخوای؟ مگه خبر نداری؟ 10 روز از اول مدرسه ها گذشته
به حرفش اهمیت ندادم و خم شدم تا بشینم که با کشیده شدن موهام دوبه صاف شدم و فقط نوک کفشم روی زمین بود
هلن: ایییییییییی موهامو ول کن
؟: مگه نشنیدی چی گفتم؟ اونجا برای منه
هلن: پس بزار برزم روی اون یکی
؟: نه نشد دیگه اون یکی هم برای منه
همون طور موهام تو هوا بود و درد بدی رو تحمل میکرد که با اومدن صدای معلم موهامو ول کرد{ با این معلمه سر کار زیاد داریم برای همین هارت مینویسمش و فامیلشه}{ میتونید تو اسلاید3 ببینیدش}
هارت: داری چیکار میکنی دقیقا؟
؟: معذرت اقای هارت این دختر به مادرم فوش داد داشتم ادبش میکردم
هارت: تازه وارد دفتر من
هلن: بله اقا
میدونستم اگه به معلم توضیح میدادم میتونستم از خودم دفاع کنم برای همین همراهش به دفتر رفتم
{ دوستان لطفا حمایت کنید}
امروز اوولین روزه مدرسه تو دبیرستان بود البته برای من
من یک هفته دیر تر به مدرسه رفتم چون احوال خوبی نداشتم
یه لباس انتخواب کردم و کیفمو برداشتم تا برم مدرسه{ تو مدارس امریکایی فرم ندارن}{ اسلاید دو}
برادرم هفته اول رو گذرونده بود اون سال اخر بود و به قول خودش محبوب ترینه و امید وارم برای منم همینطور باشه
با ادرین سوار ماشین شدمو به سمت مدرسه رفتیم{ همین الان خدمتتون عرض کنم تا معرفی رو نخونین هیچی نمیفهمید}
بالاخره رسیدیم دستام از شدت استرس میلرزید که با دستای گرم ادرین پوشیده شد
ادرین: هر اتفاقی که بیوفته من باهاتم خواهر کوچولو
هلن: ممنون ولی میدونی اگه مسخره بشم اخه...
ادرین: هیشششش! چرا انرژی منفی میدی
هلن: کل احساساتم باهم قاتی شدن
ادرین: رفتی تو کلاس اگه کسی چیزی بهت گت بهش چیزی نگو و از کنارش رد شو ولی بعد تو حیاط بهم نشونش بده
هلن : باشه
ادرین: موفق باشی
هلن: توهم همین طور
وارد کلاس شدم و طبق چیزی که ادرین گفت به حرف های هیچ کس گوش ندادم رفتم که روی یه میز بشینم که یه پسر از اون طرف داد زد
؟: اونجا جای منه
مسیرم رو عوض کردم و یه صندلی دیگه انتخواب کردم که گفت
؟: اونجا هم برای منه
کلا دوتا میز بیشتر خالی نبود و نمیشد چیزی نگفت همون طور که سرم پایین بود گفتم
هلن: یکی رو انتخواب کن منم باید یه جا بشینم
؟: دیر اومدی جا هم میخوای؟ مگه خبر نداری؟ 10 روز از اول مدرسه ها گذشته
به حرفش اهمیت ندادم و خم شدم تا بشینم که با کشیده شدن موهام دوبه صاف شدم و فقط نوک کفشم روی زمین بود
هلن: ایییییییییی موهامو ول کن
؟: مگه نشنیدی چی گفتم؟ اونجا برای منه
هلن: پس بزار برزم روی اون یکی
؟: نه نشد دیگه اون یکی هم برای منه
همون طور موهام تو هوا بود و درد بدی رو تحمل میکرد که با اومدن صدای معلم موهامو ول کرد{ با این معلمه سر کار زیاد داریم برای همین هارت مینویسمش و فامیلشه}{ میتونید تو اسلاید3 ببینیدش}
هارت: داری چیکار میکنی دقیقا؟
؟: معذرت اقای هارت این دختر به مادرم فوش داد داشتم ادبش میکردم
هارت: تازه وارد دفتر من
هلن: بله اقا
میدونستم اگه به معلم توضیح میدادم میتونستم از خودم دفاع کنم برای همین همراهش به دفتر رفتم
{ دوستان لطفا حمایت کنید}
۷۸
۰۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.